تو همه ما هیچ

ساخت وبلاگ

 یکی بود

 هیچ نبود 

در خیابانی که 

دختران زرین آفتاب 

سهم زیستن را دوباره به یغما می برند

مرده ای زنده... 

 شاید زنده ای مرده

باورم نیست

(با تو می شود بیشتر غصه خورد)

آن سو دخترکی 

درون سطل های زباله  

حجمی از گرسنگی رابر دوش می کشد

اما

 تو چه عاشقانه

 ارابه خدایان را به غارت می بری 

در سکوتی مبهم  

فاصله ها کوتاه می شوند

 از دل سخت ترین واژه ها 

با خود می گریم 

تا آواز مردنم را از دورها بشنوی

که چگونه دل انگیزترین موجود  

در شیرابه های لجن و کثافت می لغزد 

ای تهی شده 

تو همه ای 

ما هیچ 

یاد گلستان میکند مرغی درین تنگ قفس...
ما را در سایت یاد گلستان میکند مرغی درین تنگ قفس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : keshavarz56a بازدید : 72 تاريخ : يکشنبه 12 تير 1401 ساعت: 10:28